نوشته های عاشقانه | ۱۱۰ نوشته عاشقانه دلنشین و تاثیر
گذار
سایت اس ام اسلر درباره اس ام اس عاشقانه در این نوشته از سایت اس ام اسلر قصد داریم تعداد ۱۱۰ نوشته های عاشقانه جذاب و موثر را برای شما درج نمایم.
ممکن است که بخواهید برای یکی از عزیزان خود یک متن زیبا و عاشقانه ارسال کنید.
یا یه پست و یا استوری در شبکه های اجتماعی با موضوع عاشقانه درج نمایید.
لذا به همین دلیل دنبال یک نوشته زیبا و عاشقانه بگردید که دلنشین و تاثیر گذار باشد.
به دنبال همین موضوع مجموعه کامالی از بهترین نوشته های عاشقانه را برای شما جمع آوری کرده ایم.
امیدواریم که مورد استفاده شما قرار گیرد … تا انتها با ما همراه باشید…
نوشته های عاشقانه | ۱۱۰ نوشته عاشقانه دلنشین و تاثیر گذار
دقیقه ی آخرپاییز تقویم را معطل می کندشاید،برگردی…یلدا ، مگر همین نیست ؟
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
این پاییز هم به “یلدایش” رسید!اما منهنوز هم در پاییزِ خود،#تُ را انتظار میکشم…
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
شالت تمام شد،بافتم…نمی دانم چند گره دارد،اما…هر بار که باد بِوَزَدچندین هزار بوسهدور گردنت خواهد پیچید . . .
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
صدایت …در پیغام گیر تلفن …مهربان است…تمام دلتنگی ام را…مو به مو گوش می کند..هر از چند گاهی خانه نباش…تا سیر درد دل کنیم!
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
تودوست داشتنی ترینپیچکی هستیکه دلم می خواهدبه دست و پای زندگیم بپیچیو مدام قد بکشی در لحظه هایمو حالم را خوب تر کنی…
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
تو را مثل رنگ هایی
که از قدیم جا مانده
بر بوم سفید،
کنار گلدان شمعدانی
به روی طاقچه میگذارم،
تا لبالب بوسه شوم
آه ای رویای غزل آلودِ من
شبیه طراوت اناری سرخ
میان ترش و شیرین میوه های یک سبد
به بند میکشم
و حبس میکنم تو را
برای ابد…
میان سیاهچاله ای در
هزار توی چشمانم…
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
زمستان است دیگردل زمین به برف گرم استدل من به تــو …
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
آغوش تو پیچهای چالوسنگاهت هوای شمالصدایت خشخش پاییزفکرت هم آدم را به وجد میآورد……
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
نوشته های عاشقانه جدید
سحرخیز تر از من عشقِ تو است…که هر صبح زودتر از من بیدار میشودو تا آخرِ شب چشم روی هم نمیگذارد!
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
خورشیدرا بگو که نتابد ز پشت ابرچونصبح منبه خنده تو آغاز میشود . . .
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
بوسهات را بایدبا قهوهام به هَم بزنمبیدار شو!من بدون دوست داشتنت صبحانه که هیچصبح هم از گلویم پایین نمیرود…
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
امروز کدام یک ازلبخندهایت را پوشیدهایکه اینقدردلنشینتر شدهای …❤️
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
بِگو به تمامِ مردمِ شهرکه همه باهم دست به کار شوند…” اسپند دود کنند ”” وَ إِن یَکاد بخوانند ”تا چشمانِ بد و شور به دور بمانداز عاشقانه هایِ من و #تُ
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
اینجا قانونیکطرفه هستمن عاشقانه میسرایمت،تو فقط دلبری…
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
دلم اسارتی میخواهداز جنس تو مثلحبس شدن گوشه آغوشت…
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
در آوازهابه سویت می آمدم…و باد….بالم بود…اما تو دور بودی ؛ دور …همچون کوهی در رویا...
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
عشق تو آفتاب استآنگاه که درونمطلوع میکنی و میبینمتآن هنگام هم که میروی نمیبینمتسایهی تنم میشویو ابر خیالمپا به پایم راه میافتی وهمراهم میشود
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
زمستان بود…بوسه ی آتش زدیم …و گرم شدیم…
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
لذت دنیا…داشتن کسی است…که دوست داشتنش…حواسی برای آدم نمیگذارد …
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
حوالی گردن تو …پشت شیب ملایم شانه هایتمزرعه ی خشخاشی است…که نفس نفس…به سمت جنون می بَرَدمو من …سرخوش از حال و هوای عشق…برای همیشه همین جا می مانم
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
نوشته های عاشقانه کوتاه
عشق تُمثل هوای دم صبح میمونهتازه ام می کند !کافیست کمی تُ را نفس بکشمکافیست ریه ام رااز دوست داشتنت پُر کنم…
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
تُ را میخواهم برای صبحبرای ظهر، برای شببرای همه عمر
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
تو را دوست دارم؛و این دوست داشتن،حقیقتی است که مرابه زندگی دلبسته میکند…!
از اشعار احمد شاملو
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
آتش هم از آسمان بباردسـردم است !نمیدانم ..به هر حال بایدبهانه ای برای بغل کردنتداشته باشم…
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
دست به یکى کرده ایدهم توهم بارانباور کنید از وقتش که بگذرددیگر آمدنتانلبخند به لبِ کسى نمى آورد!
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
اینشعرهاتنهامدارکیهستندکه به مردم اثبات می کنندتو چقدر زیبا بوده ایمنچقدر مجنون..!
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
هر قدر هم که از فکر و خیالش فرار کنیمآخرش یه آهنگیه آسمون ابرییه خاطره ی لعنتی پیدا میشهکه نذاره یادمون برهکه نذاره دلتنگ نشیم…!
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
تو آنآزارِ شیرینیکه دلخواه است تکرارَتو من هر باراز هر باربیشتر دوستت دارم…..
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
هر مرد که پس از منببوسدتبر لبانتتاکستانی را خواهد یافتکه من کاشته ام!
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
برای آنچه که دوستش داریاز جان باید بگذریبعدمیماند زندگیو آنچه که دوستش داشتی…
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
نوشته های عاشقانه طولانی
در آغوش همدر این دایرهى بى پایانمن امتداد تواَمیا تو امتداد منى؟
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
صبح می تواند شبیه به رژ لــ💄ــب کمرنگی باشد که زنــــــی به لب هایش می مالدیا شبیه به شانه زدن موهای خرمایی اش جلوی آییـنهیا شایدشبیه به یک نگاه عمیق و طولانیــ👀از همان نگاه ها که دو دلداده را وسوسه ی آغوش می شودآری صبح همان نگاه عمیق و طولانی ستهمان نوازش دست گرم خورشید بر لب های سرخ زن پشت پنجره است.
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
شبیه زنی در آینه امکه ابروهایش را برمی دارد وفکر می کند دنیادر چشم های تو !تغییر خواهد کرد …
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
به خاطر مردم است که میگویم گوش هایت را کـمی نزدیک دهانم بیار…دنیا دارد از شعرهای عاشقانــه تهی میشود و هیچکس نمیداند چگونه می شود بی هیچ واژه ای کسی را که این همه دور استاین همه دوست داشت
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
وقتی مردان به تحسین از تو سخن میگویندو زنان به خشممیفهمم چه قدر زیبایی…
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
دوست داشتن تـ💜ـوبه تنهایی مـــن می آید.مثلِ زیبایی زنبــق هابه دشت …🌾☘️
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
من همین قدر که با حال و هوایت،گه گاه برگی از باغچهیِ شعر بچینم،کافی ستفکر کردن به تویعنی غزلی شور انگیزکه همین شوق مراخوبترینم!کافیست…
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
من و خیال تو و…بوسه های پی درپی…
خدا به خیر کند….جرعه جرعه مستی را…
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
این منم…زمستانى گُمشده…در بهار آغوشت …
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
روزی خانهای خواهیم داشت …که کلیدش را …فقط خودمان دو نفر داریم…آن خانه اتاقی خواهد داشت …که جز من و تو هیچ کس نباید …هیچ شبی پایش را درونش بگذارد….حالا ولی فقط رابطهای داریم …که حریمش مهمتر از آن اتاقو آن خانه باید باشد …و دیوارهایش محکم تر ..از بلوکهای سیمانی آن…من نمی گویم خانهمان را …از این و آن پنهان کنیم …و آدرسش را به هیچکس ندهیم…من می گویم توی خلوت دونفرهمان …حتی فکر هیچ نفر سومی را هم …راه ندهیم…نفر سوم ها اگر نباشند…همه می شوند آدم و حوا …و به بهشت برمی گردند…من و تو جز حال خوب …و آرامش برای هم نداریم، …اگر کلید خانهی دل و ذهنمان را …به هیچ نفر سومی ندهیم…
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
بوسه های تو تسکینم می دهدخوابی شیرینکه در انتظار تعبیرش نبودیبارانیکه دانه ، دانه تمیز می شودو روی گونه ی من می نشیندکاسه ای از صدفکه فرشتگان پاک کرده اندتا از لبخندت پُر شوداینجایی تودر آتش دستهای منو تشنه و بی امان می باریو می باریو تسکینم می دهی …
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
دلم یک آرامشِممتد میخواهد ..!بخوابم ، بیدار شوم“آمده باشی”بخوابم ، بیدار شوم“نرفته باشی”بخوابم ، بیدار شومهیچ چیزتکان نخورده باشد …
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
تو را دوست میدارمبی آنکه بدانم تو ضرورتِ منیآب را که مینوشیهوا را که میبلعینمیفهمی جیرهبندی چه مکافاتیستتنها در نبودِ تو بودکه فهمیدمدوست داشتنِ تومایهی حیات من است…
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
تو آن یک نفری
ک من سالها از بودنش میگویم
یکنفر بود…
تو همانی !
آن….
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
نوشته های عاشقانه برای استوری
یک وقتهاییبعضی شباهت هاآدم را نصف جان میکنند…مثلا صدایی کهشبیه صدایش باشد!!خنده ای که شبیه خنده هایشو امان از چشم هایی کهشبیهچشم هایش باشند..!!
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
شنبه ها را دوست دارمعاشقت می شوم؛بند می زنم به کلمات؛شعر چشمانم سپید می شود؛پایشان را با بوسه هایم سرخ می کنم،واژه واژه …
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
زمستانبرای مناز همان دقیقهای شروع شدکه تو پایت رااز در این خانهبیرون گذاشتی…
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
قافیه را باخته امبانونباشی نمیشودزندگی را تحمل کرد…
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
من از آنجا سرخوش و آزاد …دیده میدوزمبه دنیایی کهچشم پر فسونتو راههایشرا به چشممتار میسازددیده میدوزمبه دنیایی کهچشم پر فسون توهمچنان درظلمت رازشگرد آن«دیوار» میسازد…
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
من چیــزى از عشقمانبه کسى نگفتهام!
آنها تو راهنگامى که در اشکهاىِ چشممتَن مىشستهاى،دیــدهاند…!
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
گاهی باید بروم توی لباس گلدارتبچسبم به تنتکه در سرت هوایم بپیچد!هر جا رفتی فکر کنی با همیم انگارتا وقتی پرسیدند فلانی کو!لبهایت را کج و راست کنیشانه بالا بیندازیدستهایت را به کمرت بزنی و با اخم صدایم کنیبعدزیر لب غر بزنیو بگویی امان از دست مرد سر به هوا…!حالا خدا وکیلیمن سر به هوایم یا تو؟
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
وقتی گفتم:دوستَت میدارممیدانستم که،شورش کردهاَم بر قبیلهاَموَبه صدا در آوردهاَمشیپورِ رسوایی را!
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
محبوبم،اگر روزی درباره من از تو پرسیدندزیاد فکر نکنمغرور به ایشان بگو :
دوستم دارد …بسیار دوستم دارد..
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
تو که دستهایم را بگیری …شب از جانم بیرون میرود وصبح روشنایی نمی خواهدتو را می خواهد …!!
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
نوشته های عاشقانه برای کپشن
همان گوشه ی خالیِ دلتکه هیچکس پیدایش نمی کند ،– هیچکس –آنجا رابرای من کنار بگذار …
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
تو سرما بخورىمن هم میخورم!براى دو نفر که همدیگر را دوست دارنداین یک اتفاق منطقى ستنه به ویروس ها ربط دارد،نه هیچ چیزِ دیگر!
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
چقدر جایِ تواینجاکنارِ من تویِ نگاهِ منخالی است ..
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
مى نویسم:شب بخیرصبح بخیربیدارى؟کى ببینمت؟خسته نباشىچقدر عکست خوبهتو بخوان: دلم برایت تنگ شده…
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
بهت میگم میدونی قشنگترین عکسی که ازت دیدم، کدومه؟میگی کدومه؟ نشونم بده!بعد لابد منتظری یکی از اون پرترههای جذابت که عکاس ازت گرفته رو برات بفرستم!ولی من اولین سلفیِ تار و تاریکی که باهم گرفتیم و میفرستم برات و میگم این قشنگترین عکسته!ببین لبخندتو!بهم میگی عه من تاحالا تو این عکس فقط حواسم به تو بود!ندیده بودم خودمو!حالا تو خودت اصن دقت کردی لبخندت تو همین سلفیه قشنگترین لبخندِ زندگیته؟منم جوابتو این شکلی میدم:همونجور که یه سلفی تار دونفره میارزه به صدتا عکس تکی هنری قشنگ، کنار تو بودن حتا تو شرایط بد، میارزه به همهچیو داشتن ولی بدونِ تو بودن!من خیلی وقته از زندگیم هیچی نمیخوام!جز تویی که همه چیز منی!
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
تو که پیش منی…آفتاب انگار شوخی اش گرفته…زیر پیرهنم می دود…ماه انگار شوخی اش گرفته…و همین الان است …که بیاید پایین با ما بازی کند….تو که با منی…صبحانه ی من …لیوانی کهکشان شیری است…و تکه های تازه رعد و برق در بشقابم…برق می زند…
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
آسمانِ تهران را دیده ای بعد از باران؟ابرها بوی موسیقی میدهندو از لب های خورشید بوسه میریزدبعد از آمدن اتهمچون آسمانِ پس از باران تهرانم..!
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
میدانى ؟من به همه ى زنهاى این شهر مشکوکم!آهسته از کنارم میگذرندجورى که انگار همین حالا از آغوش توجدا شده اند..!رقیبانه لبخند میزنندو جاى انگشتان تو رادر میان موهایشان جابجا میکنند..!!!!!همین است کهناگهان با خودم و با تو لج میکنم
و با لجبازیهاى عاشقانهتو را آزار میدهمکاش یاد میگرفتى به جاى گفتنِ ” حسادت نکن”بگویى : من عاشقِ توام ، خیالت راحت…تا من با خیال راحت ،برایت بمیرم …
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
کافیست “اسمَت”کنارِ “اسمم” باشدتا کسلىِ پنجشنبه ها،نحسىِ جمعه ها،از بین برود!امتحان کنیم…؟
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
شایددیگر هیچ وقت حرف نزنم…اگر امکان در آغوش کشیدنت …را داشته باشم…
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
عشقدور نیست ..همین که آرامش از نگاهت بباردو هرم دستانتتب تند تنم را لمس کند ..واژه واژهدوست دارماز لب هایمان می چکدو لا به لای دلدادگی هایمان“عشق ” می روید …
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
مرا…با دستهایتببوس…با چشمهایت؛با لبهایت برایم …حرف بزن …با دهانت ، مرا …تصاحب کن…هیچ مردی با صفحهدوم شناسنامه مالک…قلب زنی نخواهد شد…!
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
سرم را چون کودکی …در آغوش بگیر…و آرام آرام..در گوشم…بگو دوستم داری…طوری که بند دلم پاره نشود…
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
نوشته های عاشقانه باکلاس
آغوش تو…سرزمین خوش آب و هوایی ست….با دشت هایی آغشته به بوی مَگنولیا…و بابونه های سپید….و رقص آرام دُرناها…با ملودی دلنشین باران…و انگشت نوازش عشق …و سمفونی دوستت دارم …من خواب آغوش تو را …بارها …و بارها دیده ام !
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
دست هایت…سرنوشت من است…رهایشان نمی کنم…
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
تمامِ گنجشکانِ شهرمنتظرِ باز شدنِ چشمانت هستند!میشود پروازشان را به تاخیر نیندازى؟
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
مثلا اون وقتایی که حالش بدهو داره پیشِ خودش فکر میکنهکه دیگه مثل اول دوستش نداری،یا دیگه دلت با دیدنش مثل روزِ اول تند تند نمیزنه،یا لابد زیادی کمی براش،یه پیام برامون بیاد که جناب؛دلبر به دوستت دارم شنیدن از زبونت نیاز داره،به بغل کردنش،به بوسه بارون کردنِ سر و صورتش،به شنیدنِ تو بهترین هدیه ی خدایی از زبونِ تو…
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
من برای رسیدن به آرامش
تنها به تکرار اسم تو بسنده خواهم کرد …
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
برای من
دوست داشتن
آخرین دلیل دانایی است
اما هوا همیشه آفتابی نیست
عشق همیشه علامت رستگاری نیست
و من گاهی اوقات مجبورم
به آرامش عمیق سنگ حسادت کنم
چقدر خیالش آسوده است
چقدر تحمل سکوتش طولانی ست
چقدر …
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
– پرسید: چرا انقدر دوسش داری؟بین این همه، چرا اون؟+ بیین وقتی که همه حالم رو میپرسناون میفهمه!وقتی که دور و برم همه از دوست داشتنم حرف میزنن،اون ثابت میکنه!
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
دوستت دارم در زبان مردان شکلهای مختلفی دارد.بعضی ها با یک شاخه گل،بعضی ها با یک چشمک در یک مهمانی شلوغ،برخی با بوسه ای آتشین در نیمه های شب،عده ای با گفتن: “خانم، آستینم را تا میزنی؟”اما فقط تعداد اندکی از آنها بجای گفتن دوستت دارم، برای معشوقه شان شعر میسرایند…با این تفاوت که میخواهند تمام دنیا از این دوست داشتن باخبر شوند.
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
یک وقتهایی هست …که باید بگذاری …موسیقیای که دوستاش داریو باهاش خاطره ساختهای،با صدای بلند در خانه پخش شود.چای دم کنیو بگذاری نتها در چای سرریز شوند…آنوقت دو تا چای بریزیو بگذاری روی میز …و با غیابِ دیگری حرف بزنی….هی حرف بزنی …با کسی که آن سوی میز نَنِشسته است …
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
حتماً که نباید ماشینِ آخرین مدل داشت..گاهی یک موتور لازم است..بنشانی اش تَرکِ خودت ..و تمامِ خیابان ها را با هم ویراژ دهید…باد لای موهایش بوزد …و احساس کند ..خوشبخت ترین دخترِ دنیاستحتماً که نباید رستورانهای رنگارنگ رفت.اصلاً باید تمامِ فلافلیهای شهر را …امتحان کرد…زندگی را همیشه سخت نگیرید …باور کنید گاهی بهترین خوشبختی ها رابا ساده ترین چیزها …می شود تجربه کرد…
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
به دل هایمان عشق بدهکاریم…سرانگشتی هم که حساب وا کنیم…سر جمع می شود…هزار هزارتا بوسه…و یک عالمه بغل…کمی نزدیکتر بیا….بغلم کن…تا ببوسمت…
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
به انگشت هایت بگو…لب های مرا ببوسند ..به انگشت هایت بگو….راه بیفتند روی صورتم…توی موهام .. .قدم زدن در این شب گرم…حالت را خوب می کند …گل من!گاهی نفس عمیق بکش ونگذار تنم از حسودی بمیرد ..
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
نوشته های عاشقانه برای عشقم
چرا مرا بند نمی کنی به خودت؟….من بند شدن می خواهم…من مالِ کسی شدن می خواهم…تو می دانی …مالِ کسی شدن یعنی چه؟یعنی کسی هست …که همیشه …نگران از دست دادنت است…یعنی تو تعلق داری به کسی…یعنی نشانی داری…و هر وقت که گم شوی …کسی هست …که بگردد به دنبالت …حوالی آن نشانی…چرا مرا مال خودت نمی کنی؟دست هایم منتظر است…چشم هایم دو دو می زند…شانه هایم سردش می شود…دلم هی شور می زند…و پاهایم بی قرار…و خاطراتت در پی هم، قطار…بیا این بند…مرا بند کن به خودت…دلم بند شدن می خواهد…
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
همیشگی باش، خب؟؟؟یک مشترک در دسترس …یکی که توی هر مناسبت کنارم باشد ،که زود به زود دلش برایم تنگ شود …زیاد اهل عاشقی نباشاز رمانتیک بازی سر در نیاورفقط یک “نفر اولی ” بمانگاهی دنیا را به هم بریز برای آرامشمهمانی شو که فهمیدن دوست داشتن هایش خیلی بلد بودن نخواهدیکی که آمده بماندیکی که آمده نرود …
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
تمام اصل های حقوق بشر را خواندم و جای یک اصل را خالی یافتم و اصل دیگری به آن افزودم!عزیز من!اصل سی و یکم:هر انسانی حق داردهر کسی را که میخواهد،دوست داشته باشد
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
تحریم، جنگ، تهدید …اصلا تو بگو تمام بلاهای آسمانی…همه بهانه است تا تو بخندی …تو بخند….همهچیز بسان قند در چای حل خواهد شد.
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
تو را دوست دارم….بیش تر از یک نگاه معمولی!بیش تر از گرمای خورشید برای زمین….بیشتر از حس سرمای شب زمستانی …که یک آدم برفی دارد!و بیشتر از خاک ….برای گلهای خانهی مادر بزرگ…!من حتی تو را بیشتر از آب…برای ماهی قرمز سفرهی هفت سین خانهام،…دوست دارم….حتی بیشتر از ارتفاع.ِ..برای یک پرنده ی مهاجر…و این گونه خودم را جای همه جا می زنم.تا بدانم دوست داشتنت چگونه است!؟اما زمانی که خودم را …جای گل، ماهی و پرنده میگذارم، …دلم برای داشتنت بیشتر تنگ میشود…!و حالا خوب میدانم…دوست داشتنت یعنی چه…!
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
من و تو…کاشف تمام خیابان ها …و کوچه های خلوت و دنجِ…این شهریم….فقط به بهای یک بوسه!هنوز هم می توان…دنیا های جدیدی را کشف کرد!
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
کاش تیتر دُرشت روزنامه ای بودم….که تو هر روز با خودت به کافه می بریآن وقت می نشستی…با حوصله…سر فرصت…و بی هیاهو…تا آخر می خواندی ام !
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
آغــــوشِ «تــو» …همان امنیتی است؛که یک جهان از خواستنش دم میزنند❣️
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
بیا وچشم و چراغ تمامخانههای پیراهنم شو
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
تو از کدام قبیله ایکه دوست داشتنت مثلخـــــدا زیباست
و عاشق شدنتمثل غروب خورشیدبی همــتاست.
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
نوشته های عاشقانه تاثیر گذار
بیا حواس دلمان راپرت کنیم…!
مثلاً تو دلتنگ ترین
قاصدک دلم را عاشقانه صدا کن….
و من از کوچه کوچه ی قطبِ احساست
تمام فاصله ها را
قدم به قدم یواشکی بردارم….
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
نامش برف بود…تنش، برفی…قلب اش از برف…و تپش اش…صدای چکیدن برف…بر بام های کاهگلی ..و من او را..چون شاخه ای ..که زیر بهمن شکسته باشد…دوست می داشتم…
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
همیشه باشمثل نفس کشیدنمثل راه رفتنمثل خوابیدنحتى مثل سایهیک سایه هم آغوش من باش
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
تو را ،دوست دارم!هرگز، رهایت نمیکنم!در آغوش میگیرمت!و در چهار فصل میچرخانمت!
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
می خواهیدلتنگت نباشمانگار که بخواهی،شیروانیهایِ “رشت” خیس نباشند.انگار که بخواهیزمستانهایِ “الموت” سردانگار که بخواهیپاییزهای روستای چنار “کاشان” زرد.
دنیا اما کاری به خواستنِ هیچکس ندارد.من هم سالهاستمی خواهم کنارم باشی.
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
رفتنت را کجای دلم بگذارم ؟وقتی پرشده …از دوستت دارم هایریز و درشت تو…
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
برای اثبات عشقم به تو چهار شاهد دارم؛ حال آن که
برای اثبات هر قضیهای دو شاهد لازم است-تپش قلبم-لرزش بدنم-تکیدگی جسمم-بندآمدن زبانم
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
تو خبر نداشتی
مخفیانه به شهر آمدم
تمام نشانه های تو را بوسیدم
جای پاهایت گلهای سوخته گذاشتم
شمعی کنار اتاقت روشن کردم
و به ابدیت برگشتم
تو از این سفرها خبر نداری
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
بی تـولهجهِ چشمم…شمالی میشود گاهی!
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
به چشم هایم که چشم می دوخت…نفسم می بُرید…بعدها فهمیدم…عشق…خودش می بُرد و می دوزد…گوشش هم به هیچ چیز و هیچ کسبدهکار نیست…
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
یه بار جوری دستاشو گرفته بودمکه تکتک انگشتام لابهلای انگشتاش بود.هر انگشتم،سهم خودشو از دستاش داشتاون موقع بود که فهمیدم عدالت چقدر میتونه شیرین باشه…
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
“گلم” که صدایت میکنمشمعدانی چه اخمی میکند !ماندهام “جانم” را چقدر آهسته بگویمتکه هم تو بشنویو هم آب از دل هیچ گنجشکی تکان نخورد …!
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
دوست داشتنم را به تعویق نیندازمن همان شنبهای هستمکه سالها برایش برنامه داشتی !شروعش کن …!
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
اینکهشمعدانی را جانم صدا میزنمدست خودم نیستهمیشه فکر میکنم که گلها را تو به دنیا آوردیبه گلدان مریم و نرگس و یاسیا همین بنفشه و شب بو نگاه کنزیباییشان به تو رفتهتنهاییشان به من …!
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
اِنصاف نباشدکه در این شهرِ دَرَندَشتضرب المثلِ«سوزنِ درکاه» تو باشی❣️
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
مراباز صدا کن ای عشق؛که من از لهجهی چشمان توشاعر بشوم…
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
باران می خواند مرا ..ساز ِ آمدنت را کوک کن ..بی چترِ دستانت ..خیسِ بارانم ..
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
من در کنار تـــوبه آرامش میرسموآنجا که هیچ کسبه یاد ما نیست توراعاشـقانه می بوسم…
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
و چشم های تو…همان کافه ی دنجی است که…قهوه هایش حرف ندارد…
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
بخوان به معراج آغوشت مرا،که سرزمین این کولی؛از مرز نفس های تو آغاز می شود…
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
تو خود صبح جمعه ایو قرار منی…منم که از آن قرار، بی قرار شده ام…
☲☲☲☲☲❃●❃●❃●❃●❃☲☲☲☲☲
تنها دهان توست …که دل را نمی زند…قندی که در مکررخود…نا مکرر است…
منبع : سایت اس ام اسلر2021-12-11 22:22:08نوشته های عاشقانه | ۱۱۰ نوشته عاشقانه دلنشین و تاثیر
گذار