دلنوشته های عاشقانه فوق العاده زیبا
دلنوشته های عاشقانه و زیبا
عاشقانه های دخترانه
دست نوشته های رمانتیک و زیبا
درد را وارونه هم کنی آخرش به خودش می آید و پی و ریشه أت را می سوزاند،دنیا مرا به سخره گرفته،کارد به استخوان رسیدن میدانی یعنی چه؟یعنی;دردی مسکن درد دیگری باشد و آن قدر در بن بست فرو رفته باشی که أفیون را تنها مداوای دل بیمارت بیابی،آخرش به آینه نگاه کنی،کسی را بیابی که شبیه توست با این تفاوت که این من درون آینه باخته است تمام خودش را به خودش…
…::: بقیه دلنوشته های عاشقانه فوق العاده زیبا در ادامه مطلب :::…
ای عاشق اینبار برایم به سیم آخر بنواز تا من هم دیوانه وار به سازت برقصم …
اینبار با تمام جرئت مرا فراخوان تا برایت تمام خلقت را زیر پا بگذارم !
برایم کمی از عشق بگو تا برایت مملوء از جنون شوم …
شیرین و فرهاد را حتی یادی مکن !
من اینجا زهر نبودنت را هزار بار چشیده ام برای یک بار هم که شده بگذار عطر پیراهنت را ببویم …
√♀░▒▓ ╠ دلنوشته های عاشقانه فوق العاده زیبا ╣▓▒░♂√
ﻣـــﻦ ﺳﺨﺂﻭﺗﻤﻨﺪﺁﻧـﻪ ﺗـــﻮ ﺭﻭ ﺑـﻪ ﻗﻠﺒﻤـ ﻫﺪﻳـﻪ ﻣـﯿـﺪﻣـ
ﻭ ﺳﺨــﺖ ﻟـﺮﺯﺁﻧﻤـ ﺍﺯ ﻫﺪﻳـﻪ ﺍﯼ ﭼﻨـﯿـﻦ ﺑﺂ ﺷُـﮑـﻮﻩ
ﺍﯼ ﺑﻬـــﻮﻧﻪ ﺯﻳﺒــﺂﯼ ﺯﻧــﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﻤـ ﺳﻄـﺮﻫـﺂﯼ ﺟـﺂ ﻣﻮﻧﺪﻩ
ﺍﺯ ﺷــﻮﺭ ﻭ ﺍﺣﺴــﺂﺱ ﻗﻠﺒــﻤـ ﺭﻭ ﺑــﻪ ﺗﻮ ﺗﻘﺪﻳﻤـ ﻣـﯿـﮑـﻨﻤـ ﻭ ﺑـﺮﺁ ﺗـــﻮ
ﻣـﯿـﻨﻮﻳـﺴـﻤـ ﺑـﺮﺁ ﺗــﻮﯾـﯽ ﮐـﻪ ﺗﻨﻬـــﺂﻳـﻴﺂﻣـ ﭘُــﺮ
ﺍﺯ ﻳﺂﺩ ﺗﻮﺋـﻪ ﺑـﺮﺁ ﺗــﻮﻳـﯽ ﮐـﻪ
ﻗﻠﺒـﻤـ ﻣــﻨـﺰﻟﮕـﻪ ﻋـﺸـﻖ ﺗﻮﺋـﻪ
ﺑـﺮﺁ ﺗــﻮﯾـﯽ ﮐـﻪ ﺗﻤــﺂﻣـ
ﻫﺴﺘـﯿـﻤـ ﺩﺭ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﻏﺮﻕ ﺷـﺪ
ﺑـﺮﺁ ﺗـــﻮﯾـﯽ ﮐـﻪ ﻫـﺮﻟﺤﻈـﻪ
ﺩﻭﺭﯾﺖ ﺑﺮﺁﻣـ ﻣـﺚ ﻳـﻪ ﻗـــﺮﻧـﻪ
ﺑﺮﺁ ﺗـــﻮﯾـﯽ ﮐـﻪ ﺍﺣﺴﺂﺳﻤـ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﻭﺟـــﻮﺩ ﻧﺂﺯﻧﻴـﻨـﺘـﻪ ﺑﺮﺁ
ﺗـــﻮﯾـﯽ ﮐـﻪ ﭼﺸﺂﻣـ ﻫﻤﻴـﺸـﻪ
ﺑـﻪ ﺭﺍﻩ ﺗﻮ ﺩﻭﺧـﺘـَـﺲ
ﺑﺮﺁ ﺗـــﻮﯾـﯽ ﮐـﻪ ﻋﺸﻘــﺖ
ﻣـﻌـﻨﺂﯼ ﺑﻮﺩﻧـﻤــﻪ ﺑﺮﺁ
ﺗـــﻮﯾـﯽ ﮐـﻪ ﺁﺭﺯﻭﻫـﺂﺕ ﺁﺭﺯﻭﻣــﻪ ﺩﻭﺳﺘــﺖ ﺩﺁﺭﻣـ ﺗﺂ ﻧــﻪ ﺩﻳﮕـﻪ ﺑﺮﺁ
ﺩﻭﺳـ ﺩﺁﺷﺘـﻨـﺖ ﺗﺂﻳـﯽ ﻭﺟــﻮﺩ ﻧﺪﺁﺭﻩ ﺑـﯽ ﺣـــﺪ ﻭ ﻣـَــﺮﺯ ﺩﻭﺳﺘــﺖ ﺩﺁﺭﻣـ
√♀░▒▓ ╠ دلنوشته های عاشقانه فوق العاده زیبا ╣▓▒░♂√
در میان بی کسی هایم ، آنکه تنهایم نگذاشت تنهایی بود
بنازم وفایش را که تنها او وفا کرد
هرکه را شریک خانه اش کردم رهایم نکرد ، آنقدر که همه رفتند ؛ دیگر خیالش راحت است !
آنقدر ماند که تمام زندگی ام را فرا گرفت !
تنهایی میداند که دیگر هیچکس شریک زندگی من نخواهد شد…
√♀░▒▓ ╠ دلنوشته های عاشقانه فوق العاده زیبا ╣▓▒░♂√
به گذشته که برمیگردم غرق میشوم ، غرق روزهایی که آنقدر تلخ بودند که هرچه بود تباهی بود و بس !
هرکه آمد و نشست ، شکست و رفت !
ای روزگار !!! کسی تکه های شکسته ام را جمع نکرد ، هیچکس اشکهایم را پاک نکرد !
آه ای سرنوشت شوم !!! زخم ها زدی ، دردها دادی ، چه ها که نگرفتی ؛ زخم هایت هنوز سرِ باز دارند ! چرخی میزنی و نمکدان به دست نمک میپاشی و من هربار چه عاجزانه به خود میپیچم ؛ به خود که می آیم به دستان خالی ام زل میزنم ، دستانی که روزی برای دستهایش آرامش بودند…
√♀░▒▓ ╠ دلنوشته های عاشقانه فوق العاده زیبا ╣▓▒░♂√
شب از نیمه گذشته است و نمی دانم کدام سو بروم ؛ هراسان است چشمان خیس و سوزناکم ، صدایی می آید ، دگر بار برمی خیزم و ناهشیار به این طرف و آن طرف کوچه ی سرد و تاریک سر میزنم !
پلک هایم را کمی سنگینتر بر هم میگذارم ، اشک هایم آرام و داغ غلت میخورند…
حالا بهتر میبینم جای پای کهنه ی تو را که هنوز رنگ تازه ای بر خود دارند…
جای پایی که فقط می رفت و فکر برگشتن نداشت !
√♀░▒▓ ╠ دلنوشته های عاشقانه فوق العاده زیبا ╣▓▒░♂√
بر دیوار ناباوری هایم تکیه گاهی ساخته ام سخت عمیق ،
تا جایی که دیگر بی وفایی ها بر قلب خسته ام نشان بر جای نمی گذارند و دردها گدازه های آتش را بر زبانم نمی نهند !
من دیگر نایی ندارم ، نه برای عاشقی و نه برای هیچ چیز دیگر…
کاش میشد در قلب دلم زبانی داشتم تا ناباوری هایم را فریاد کند !
کاش میشد پرنده ی رویاهایم در قفس تنهایی نمی پوسید و تک ستاره ی آسمان شبهای زندگی ام مرا به امید خورشید سوزان فردا رها نمیکرد !
چه بیایی و چه نیایی دیگر مهم نیست !
من تو را برای قلبم صدا میزدم ، قلبی که از نبودنت سالهاست ایست کرده است…
√♀░▒▓ ╠ دلنوشته های عاشقانه فوق العاده زیبا ╣▓▒░♂√
دلتنگ تمام خاطرات تلخ و شیرین آن روزهای همیشه بهاریمان هستم
خاطراتی که با یادآوریشان قلب ترک خورده و بی جانم باز میشکند و من مثل همیشه مجبورم با چشمانی گریان تکه های خرد شده ی قلب تنهایم را به یکدیگر بچسبانم تا دوباره فرصتی داشته باشم تا چشمانم را به در بدوزم و فقط به یاد آن لحظه ای که گفتی : “بازخواهم گشت” بمانم !
خیلی گذشته است ، هنوز نیامده ای !
چاره ای نیست ، باز هم میمانم !
من به این “معجزه” ایمان دارم ! آری… تو بازخواهی گشت…
√♀░▒▓ ╠ دلنوشته های عاشقانه فوق العاده زیبا ╣▓▒░♂√
خاطره های تلخت همچون همنفسی کهنه برای قلب تنهایم به جامانده است !
حالا که نیستی دیگر صدای تپش قلبم را احساس نمیکنم ؛ شاید… شاید دیریست این حقیقت تلخ را پذیرفته است که دیگر برای یاد او چشمانت را بارانی نخواهی کرد !
تسلیت قلب صبورم ! ای که تمام هستی ات را به فدای وجودی کردی که از وجودت هیچ نفهمید و تو را همچون نیلوفری تنها در میان دنیای مرداب زندگی رها کرد…
آرامتر ناله کن ای دل… آرام…
آنکه مرا به قصدِ کشتِ رویاهای ترک خورده ام رها کرد ، از تو صدایی نمی شنود !
√♀░▒▓ ╠ دلنوشته های عاشقانه فوق العاده زیبا ╣▓▒░♂√
بهانه هایت تکراری بود و دیگر چیزی از ماندن نسرودی
من اما ماندنی ، با یاد تو در گوشه ای میخواندم : تو عشق منی ، بی تو من خواهم مرد…
وقتی به خود بازآمدم افسوس ، رفته بودی بی خداحافظ !
بی تو دیگر هیچم ، پوچ و نابود و ضعیف…
کاش می ماندی ولی ، رفتی و با رفتنت ویرانه کردی هستی ام را…
√♀░▒▓ ╠ دلنوشته های عاشقانه فوق العاده زیبا ╣▓▒░♂√