شنبه, اردیبهشت 27, 1404
  • ورود
اس ام اسلر
  • اس ام اسلر
  • عاشقانه
  • بازار
  • آهنگ
  • دانلود
  • خنده دار
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
اس ام اسلر
  • اس ام اسلر
  • عاشقانه
  • بازار
  • آهنگ
  • دانلود
  • خنده دار
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
اس ام اسلر
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج

داستان : یک روبان آبی فقط برای تو …

اس ام اس جدید توسط اس ام اس جدید
نوامبر 19, 2018
در آموزنده, داستان, عاشقانه
زمان مطالعه: 1 دقیقه
0 0
3

خانه » داستان » آموزنده » داستان : یک روبان آبی فقط برای تو …

داستان جالب و خواندنی “یک روبان آبی فقط برای تو”

داستانی آموزنده و مفید در ادامه مطلب ::

آموزگارى تصمیم گرفت که از دانش ‌آموزان کلاسش به شیوه جالبى قدردانى کند. او دانش‌آموزان را یکى‌یکى به جلوى کلاس می‌آورد و چگونگى اثرگذارى آن‌ها بر خودش را بازگو می‌کرد.

آن گاه به سینه هر یک از آنان روبانى آبى رنگ می‌زد که روى آن با حروف طلایى نوشته شده بود: 
« من آدم تاثیرگذارى هستم.»

سپس آموزگار تصمیم گرفت که پروژه‌اى براى کلاس تعریف کند تا ببیند این کار از لحاظ پذیرش اجتماعى چه اثرى خواهد داشت.

آموزگار به هر دانش‌آموز سه روبان آبى اضافى داد و از آن‌ها خواست که در بیرون از مدرسه همین مراسم قدردانى را گسترش داده و نتایج کار را دنبال کنند و ببینند چه کسى از چه کسى قدردانى کرده است و پس از یک هفته گزارش کارشان را به کلاس ارائه نمایند.

یکى از بچه‌ها به سراغ یکى از مدیران جوان شرکتى که در نزدیکى مدرسه بود رفت و از او به خاطر کمکى که در برنامه‌ریزى شغلى به وى کرده بود قدردانى کرد و یکى از روبان‌هاى آبى را به پیراهنش زد. و دو روبان دیگر را به او داد و گفت:

ما در حال انجام یک پروژه هستیم و از شما خواهش می‌کنم از اتاقتان بیرون بروید، کسى را پیدا کنید و از او با نصب روبان آبى به سینه‌اش قدردانى کنید.

مدیر جوان چند ساعت بعد به دفتر رییسش که به بدرفتارى با کارمندان زیر دستش شهرت داشت رفت و به او گفت که صمیمانه او را به خاطر نبوغ کاری‌اش تحسین می‌کند.

رییس ابتدا خیلى متعجب شد آن گاه مدیر جوان از او اجازه گرفت که اگر روبان آبى را می‌پذیرد به او اجازه دهد تا آن را بر روى سینه‌اش بچسباند.

رییس گفت: البته که می‌پذیرم. مدیر جوان یکى از روبان‌هاى آبى را روى یقه کت رییسش، درست بالاى قلب او، چسباند و سپس آخرین روبان را به او داد و گفت:

لطفاً این روبان اضافى را بگیرید و به همین ترتیب از فرد دیگرى قدردانى کنید.

مدیر جوان به رییسش گفت پسر جوانى که این روبان آبى را به من داد گفت که در حال انجام یک پروژه درسى است و آن‌ها می‌خواهند این مراسم روبان زنى را گسترش دهند و ببینند چه اثرى روى مردم می‌گذارد. آن شب، رییس شرکت به خانه آمد و در کنار پسر ١۴ ساله‌اش نشست و به او گفت: امروز یک اتفاق باور نکردنى براى من افتاد. من دردفترم بودم که یکى از کارمندانم وارد شد و به من گفت که مرا تحسین می‌کند و به خاطر نبوغ کاری‌ام، روبانى آبى به من داد. می‌توانى تصور کنی؟ او فکر می‌کند که من یک نابغه هستم!

او سپس آن روبان آبى را به سینه‌ام چسباند که روى آن نوشته شده بود:

«من آدم تاثیرگذارى هستم.»

سپس ادامه داد: او به من یک روبان اضافى هم داد و از من خواست به وسیله آن از کس دیگرى قدردانى کنم . هنگامى که داشتم به سمت خانه می‌آمدم، به این فکر می‌کردم که این روبان را به چه کسى بدهم و به فکر تو افتادم. من می‌خواهم از تو قدردانى کنم. مشغله کارى من بسیار زیاد است و وقتى شب‌ها به خانه می‌آیم توجه زیادى به تو نمی‌کنم.

من به خاطر نمرات درسی‌ات که زیاد خوب نیستند و به خاطر اتاق خوابت که همیشه نامرتب و کثیف است، سر تو فریاد می‌کشم. امّا امشب، می‌خواهم کنارت بنشینم و به تو بگویم که چقدر برایم عزیزى و مى‌خواهم بدانى که تو بر روى زندگى من تاثیرگذار بوده‌اى. تو در کنار مادرت، مهم‌ترین افراد در زندگى من هستید. تو فرزند خیلى خوبى هستى و من دوستت دارم. آن گاه روبان آبى را به پسرش داد. پسر که کاملاً شگفت زده شده بود به گریه افتاد. نمی‌توانست جلوى گریه‌اش را بگیرد. تمام بدنش می‌لرزید. او به پدرش نگاه کرد و با صداى لرزان گفت:

« پدر، امشب قبل از این که به خانه بیایى، من در اتاقم نشسته بودم و نامه‌اى براى تو و مامان نوشتم و برایتان توضیح دادم که چرا به زندگیم خاتمه دادم و از شما خواستم مرا ببخشید.» من می‌خواستم امشب پس از آن که شما خوابیدید، خودکشى کنم. من اصلاً فکر نمی‌کردم که وجود من برایتان اهمیتى داشته باشد. نامه‌ام بالا در اتاقم است. پدرش از پله‌ها بالا رفت و نامه پرسوز و گداز پسرش را پیدا کرد.

فردا که رییس به اداره آمد، آدم دیگرى شده بود. او دیگر سر کارمندان غر نمی‌زد و طورى رفتار می‌کرد که همه کارمندان بفهمند که چقدر بر روى او تاثیرگذار بوده‌اند. مدیر جوان به بسیارى از نوجوانان دیگر در برنامه‌ریزى شغلى کمک کرد… یکى از آن‌ها پسر رییسش بود و همیشه به آن‌ها می‌گفت که آن‌ها در زندگى او تاثیرگذار بوده‌اند. و به علاوه، بچه‌هاى کلاس ، درس با ارزشى آموختند:

« انسان در هر شرایط و وضعیتى می‌تواند تاثیرگذار باشد. »

برچسب ها: dastan amoozandedastan kootahداستان : یک روبان آبی فقط برای تو ...داستان زیبا و مفیدداستان عبرت آموزداستان کوتاه و روز

مرتبط نوشته ها

اس ام اس عاشقانه جدید

اس ام اس عاشقانه جدید

آگوست 19, 2021
اس ام اس جدید عاشقانه 1400

اس ام اس و پیامک عاشقانه جدید

آوریل 14, 2021
جوک جدید 99

اس ام اس خنده دار جدید | اس ام اسلر

آگوست 14, 2020
جوک طنز و خنده دار جدید

اس ام اس طنز و خنده دار جدید – اس ام اسلر

فوریه 1, 2020
جوک متفرقه

جوک متفرقه

فوریه 1, 2020
جوک طنز و خنده دار جدید

اس ام اس طنز جدید

دسامبر 13, 2019
نوشته‌ی بعدی

کد آهنگ وبلاگ ازت چیزی نمیپرسم مهدی احمدوند

عکس های جدید سلنا گومز - تصاویر زیبا از سلنا گومز

لطفاَ برای وارد شدن به گفتگو وارد شوید

آخرین پست ها

قیمت خرید ضایعات برنج شیرالات در کافه ضایعات

قیمت خرید ضایعات برنج شیرالات در کافه ضایعات

می 7, 2025
معرفی 3 ربات دانلود هایلایت اینستاگرام (آموزش قدم به قدم)

معرفی 3 ربات دانلود هایلایت اینستاگرام (آموزش قدم به قدم)

ژانویه 19, 2025
پنل شماره مجازی برای همه کشورها: خدمات بین‌المللی و راهنمای استفاده

پنل شماره مجازی برای همه کشورها: خدمات بین‌المللی و راهنمای استفاده

ژانویه 14, 2025
شماره ضایعاتی در کرج با تسویه نقدی

شماره ضایعاتی در کرج با تسویه نقدی

دسامبر 26, 2024

اس ام اسلر در سال 92 کار خودشو در زمینه اس ام اس و فان شروع کرده و امیدارم لحضات خوشی رو با اس ام اسلر بگذرونین.

تبلیغات متنی سئو کار تضمینی

دستگاه برش دیوار

طلا گشت

عجم گشت

ساختمان سلامت

هاریکا ایده

اخبار روز ایران

دکتر هاریکا

کانال خبری زنجان

سئو تضمینی سایت

دانلود بازی کانتر برای اندروید

بنگاه ضایعات

طراحی سایت در اردبیل

سئو سایت در اردبیل

خریدار ضایعات در تهران

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • اس ام اسلر
  • عاشقانه
  • بازار
  • آهنگ
  • دانلود
  • خنده دار

خوش آمدید!

وارد ناحیه کاربری خود شوید

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

رمز عبور خود را بازیابی کنید

لطفا نام کاربری یا آدرس ایمیل خود را برای بازنشانی رمز عبور خود وارد کنید.

ورود به سیستم