یکشنبه, خرداد 11, 1404
  • ورود
اس ام اسلر
  • اس ام اسلر
  • عاشقانه
  • بازار
  • آهنگ
  • دانلود
  • خنده دار
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
اس ام اسلر
  • اس ام اسلر
  • عاشقانه
  • بازار
  • آهنگ
  • دانلود
  • خنده دار
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
اس ام اسلر
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج

داستان عاشقانه و فوق العاده رمانتیک یادگاری …

اس ام اس جدید توسط اس ام اس جدید
نوامبر 19, 2018
در داستان, عاشقانه
زمان مطالعه: 1 دقیقه
0 0
6

خانه » داستان » عاشقانه » داستان عاشقانه و فوق العاده رمانتیک یادگاری …

داستان عاشقانه و فوق العاده رمانتیک مداد رنگی

dastane-asheghanee91.12.27

داستان عاشقانه و رمانتیک جدید فروردین 92

داستان جدید رمانتیک و عاشقانه فروردین 92

داستان کوتاه عاشقانه و احساسی و رمانتیک یادگاری

از زندگی خسته شده بود. شقیقه هاش تیر می کشید. بی تفاوت به دیوار سفید خیره شده بود. چقدر خسته بود.  از نگاهش پیدا بود. تنها او میدانست.

چقدر دوستش داشت؟ جواب این سوال را نمی دانست اما کسی در درونش فریاد میزد یک دنیا اما دنیا به چشمش کوچک بود. به اندازه ی تمام ثانیه هایی که با یاد او ، فکر او صدای او زندگی کرده بود.

…::: بقیه داستان عاشقانه و رمانتیک جدید فروردین 92 یادگاری در ادامه مطلب :::…

اما باز هم کم بود چون همه ی انها به نظرش به کوتاهی یک رویای شیرین بی بازگشت بود. هر اندازه که بود مطمئن بود که دیگر بدون او حتی نفس هم برایش سنگین خواهد بود و می دانست دیگر بی او زندگی چیزی کم دارد به رنگ عشق!

نگاهش به جعبه ی کوچکی بود که روی میز بود. دستش را دراز کرد جعبه را برداشت. نفسش داشت بند می امد. یاد یک هفته پیش افتاد که با چه شوق و ذوقی رفت و خریدش تا بدهدش یادگاری .یادگاری که با ان عشق را جاودان سازد.چه قدر زیبا بود … درخشش نگینش توجه همه را به خود جلب میکرد. چه قدر با خودش تمرین کرد. شب از هیجان خوابش نبرد. اخه فردا باهاش قرار داشت . صبح زود بلند شد . یک دوش گرفت. کت شلواری را که می دانست خیلی دوست دارد پوشید. حسابی خوش تیپ کرد. جعبه را گذاشت تو جیبش. اما طاقت نیاورد باز کرد و بار دیگر نگاهش کرد. چه قدر زیبا بود اما میدانست این زیبایی در برابر ان عزیز که دلش را سال ها بود دزدیده بود هیچ است.

سر ساعت رسید. از تاخیر داشتن متنفر بود.چند دقیقه بعد او امد. کمی اشفته بود. با خودش گفت حتما برای رسیدن به من عجله کرده است. سر میز همیشگی شان نشستند. کمی صحبت کردند. کم حرف بود. بیشتر دوست داشت که بشنود. از همه چیز برایش گفت. داشت کم کم حرفاش را جمع و جور می کرد. از اضطراب تو جیبش با جعبه بازی می کرد. تا خواست حرف دلش را بزنه. وسط حرفش پرید گفت یک چیزی را می خواستم بهت بگم. من دارم میرم. تا اخر هفته ی دیگه. دیگه هیچی نشنید. انگار که مرد. قلبش دیگه نمی زد. صداش در نمی امد. گلوش خشک شده بود. تا اینکه به سختی گفت؟ چی ؟؟؟ یک بار دیگه بگو. بغض کرد گفت: من دارم میرم. مجبورم. بابا برام بیلیت گرفته. خودم هم نمی دونستم. اصلا باورم نمیشه. فقط یک خواهش دارم این یک هفته ی اخر را با هم خوش باشیم و بذار با یک دنیا خاطرات قشنگ این داستان تموم شه. نمی خواست هیچی بشنوه. حاضر بود بقیه عمرش را بده و زمان در چند دقیقه قبل ثابت بمونه. اما حیف نمی شد. از سر میز بلند شد. نای راه رفتن نداشت. انگار همه ی دنیا روی دوشش بود. گفت بعدا بهت زنگ میزنم. صدایی را شنید که می گفت: تو را خدا اروم باش. مواظب خودت باش. نفهمید چه طوری خودش را رساند خونه. رفت تو اتاقش. خودش را انداخت رو تخت. و تنها صدای یک احساس خیس بود که سکوت تنهاییش را می شکاند. نفهمید چند ساعت گذشته بود. برایش مهم نبود. موبایلش را نگاه کرد ۱۰ تا اس ام اس با ۳ تا میسکال! می دانست که از نگرانی دارد می میرد. بهش زنگ زد. سعی کرد بروز ندهد  اما نشد تا صدایش را شنید که گفت بله بفرمایید بغضش ترکید. گوشی را قطع کرد.  چند دقیقه بعد دوباره زنگ زد. با خودش عهد بسته بود که اخرین خواسته اش را با جون دل انجام بدهد و این یک هفته را با هم خوش باشند. هر روز به جاهایی سر می زدند که با هم رفته بودند. جاهایی که با هم خاطره داشتند. شب ها هم تا سپیده با تلفن حرف می زدند. به یاد تمام شب هایی که با هم تا صبح از عشق گفته بودند.

ثانیه برایشان عزیز بود. قیمتش قدر تمام عشقی بود که بهم تقدیم کرده بودند. اما این ثانیه ی عزیز خیلی بی رحم و بی تفاوت به زمین و زمان در گذر بود و یک هفته به سرعت یک نیم نگاه عاشقانه گذشت. روز اخر شد. لحظه ی اخر فرا رسید. وقت گفتن خداحافظی. نمی خواست از دستش بدهد. نمی خواست بذارد برود. نمی خواست………. اما……………

نگاهش کرد. اخرین نگاه. چقدر دوستش داشت… گفت مواظب خودت باش. گفت: تو هم همین طور. سخت نگیر این نیز بگذرد.

گفت: بی تو نمی گذره!!! اشک تو چشمانش حلقه زده بود اما نمی خواست اشکهایش را ببیند! بوسیدش. چقدر گرمایش را دوست داشت. اما حیف که اخرین بوسه بود. برای اخرین بار نگاهش کرد سرش را به زیر انداخت و رفت بی خداحافظی. صدایی را می شنید که می گفت: خداحافظ.

نگاهش به ساعت افتاد. هنوز نرفته بود. با اینکه همین چند ساعت پیش او را دیده بود اما دلش تنگ شده بود. خیلی تنگ.

صدای موبایل او را از عالم رویا به واقعیت بازگرداند. گوشی را برداشت. صدای اشنایی بود: من پروازم را از دست دادم. نمیرم.

می ای دنبالم؟

این بار هم چیزی نمی شنید. صدا گفت: صدام میاد؟ میگم نمی رم. پیشت می مونم. دوست دارم. می ای دنبالم؟

به خودش امد: اره. همین الان اومدم.

گوشی را قطع کرد. چه قدر خوشحال بود. زندگی با عشق و دیگر هیچ. چشمش به جعبه ی روی میز افتاد هنوز هم درخشش زیبا بود.

برچسب ها: اسمسلرداستان آموزندهداستان جدید عاشقانهداستان رمانتیک و عاشقانه جدیدداستان کوتاه جدید 92داستان کوتاه عاشقانه فروردین 92داستان کوتاه و عاشقانه ی جدید 92داستان های عاشقانه ترکیعاشقانه ترین داستان کوتاه جدیدعاشقانه ترین ها

مرتبط نوشته ها

اس ام اس عاشقانه جدید

اس ام اس عاشقانه جدید

آگوست 19, 2021
اس ام اس جدید عاشقانه 1400

اس ام اس و پیامک عاشقانه جدید

آوریل 14, 2021
جوک جدید 99

اس ام اس خنده دار جدید | اس ام اسلر

آگوست 14, 2020
جوک طنز و خنده دار جدید

اس ام اس طنز و خنده دار جدید – اس ام اسلر

فوریه 1, 2020
جوک متفرقه

جوک متفرقه

فوریه 1, 2020
جوک طنز و خنده دار جدید

اس ام اس طنز جدید

دسامبر 13, 2019
نوشته‌ی بعدی

اس ام اس ضد پسر جدید فروردین 92

اس ام اس باحال عاشقانه وِیژه سال 92

لطفاَ برای وارد شدن به گفتگو وارد شوید

آخرین پست ها

قیمت خرید ضایعات برنج شیرالات در کافه ضایعات

قیمت خرید ضایعات برنج شیرالات در کافه ضایعات

می 7, 2025
معرفی 3 ربات دانلود هایلایت اینستاگرام (آموزش قدم به قدم)

معرفی 3 ربات دانلود هایلایت اینستاگرام (آموزش قدم به قدم)

ژانویه 19, 2025
پنل شماره مجازی برای همه کشورها: خدمات بین‌المللی و راهنمای استفاده

پنل شماره مجازی برای همه کشورها: خدمات بین‌المللی و راهنمای استفاده

ژانویه 14, 2025
شماره ضایعاتی در کرج با تسویه نقدی

شماره ضایعاتی در کرج با تسویه نقدی

دسامبر 26, 2024

اس ام اسلر در سال 92 کار خودشو در زمینه اس ام اس و فان شروع کرده و امیدارم لحضات خوشی رو با اس ام اسلر بگذرونین.

تبلیغات متنی سئو کار تضمینی

دستگاه برش دیوار

طلا گشت

عجم گشت

ساختمان سلامت

هاریکا ایده

اخبار روز ایران

دکتر هاریکا

کانال خبری زنجان

سئو تضمینی سایت

دانلود بازی کانتر برای اندروید

بنگاه ضایعات

طراحی سایت در اردبیل

سئو سایت در اردبیل

خریدار ضایعات در تهران

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • اس ام اسلر
  • عاشقانه
  • بازار
  • آهنگ
  • دانلود
  • خنده دار

خوش آمدید!

وارد ناحیه کاربری خود شوید

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

رمز عبور خود را بازیابی کنید

لطفا نام کاربری یا آدرس ایمیل خود را برای بازنشانی رمز عبور خود وارد کنید.

ورود به سیستم