یک روز پادشاهی همراه با درباريانش برای شكار به جنگل رفتند.
هوا خيلی گرم بود وتشنگی داشت پادشاه و يارانش را از پا در می آورد. بعد ازساعتها جستجو جويبار كوچكی ديدند.پادشاه شاهين شكاريش را به زمين گذاشت، و جام طلایی را در جويبار زد و خواست آب بنوشد ،اما شاهين به جام زد و آب بر روی زمين ريخت.
بقیه در ادامه مطلب Continue reading
داستان کوتاه خنده دار
طنز نامه های آخر خنده و باحال
نوشته های خنده دار و بامزه جدید
…::: داستان های کوتاه خنده دار و باحال و بامزه در ادامه مطلب :::…
داستان آموزنده
داستان فلسفی جدید
داستان کوتاه فوق العاده با معنی
…::: برای خواندن داستانهای فوق العاده زیبا و فلسفی و پر معنای جدید لطفا به ادامه مطلب بروید :::…
…::: برای خواندن چند داستان کوتاه از بزرگی امام رضا (ع) به ادامه ملب مراجعه فرمایید :::…
داستان جالب آخر خنده شهریور
داستان کوتاه آخر خنده
داستان سرکاری
…::: ادامه داستان جالب و آخر خنده و سرکاری ویژه شهریور 92 در ادامه مطلب :::…
داستان کوتاه کودکانه تیر ماه ۹۲
قصه کودکانه کوتاه تیر ۹۲
قصه بچه گانه تیر ۹۲
…::: ادامه داستان کوتاه و کودکانه کفش دوزک ویژه تیر 92 در ادامه مطلب :::…
