اس ام اس طنز جدید آذر 98

جوک جدید

↔ اس ام اس طنز جدید آذر ماه 98 ↔

ولکن حالا بعدا بت میگم) چیست؟
جمله ایست مخرب که اعصاب و روان شخص مخاطب را در دمای ۳۶۰ درجه روی شعله ملایم پخته و به هم ریخته و در ۹۹% مواقع هرگز گفته نمیشود. Continue reading

داستان کوتاه خنده دار به نام (اعصاب زن ها)

داستان کوتاه خنده دار به نام (اعصاب زن ها)

متن داستان خنده دار:

سه تا زن انگلیسی ، فرانسوی و ایرانی با هم قرار میزارن که اعتصاب کنن و

دیگه کارای خونه رو نکنن تا شوهراشون ادب بشن و بعد از یک هفته نتیجه کارو بهم بگن !

بعد از انجام این کار دور هم جمع شدن

*زن فرانسوی گفت : به شوهرم گفتم که من دیگه خسته شدم

بنابراین نه نظافت منزل، نه آشپزی ، نه اتو و نه . . . خلاصه از اینجور کارا دیگه بریدم .

خودت یه فکری بکن من که دیگه نیستم یعنی بریدم !

روز بعد خبری نشد ، روز بعدش هم همینطور .

روز سوم اوضاع عوض شد، شوهرم صبحانه را درست کرده بود

و آورد تو رختخواب من هم هنوز خواب بودم ، وقتی بیدار شدم رفته بود .

* زن انگلیسی گفت : من هم مثل فرانسوی همونا را گفتم و رفتم کنار .

روز اول و دوم خبری نشد ولی روز سوم دیدم شوهرم لیست خرید و کاملا تهیه کرده بود ،

خونه رو تمیز کرد و گفت کاری نداری عزیزم منو بوسید و رفت .

*زن ایرانی گفت : من هم عین شما همونا رو به شوهرم گفتم !

اما روز اول چیزی ندیدم !

روز دوم هم چیزی ندیدم !

روز سوم هم چیزی ندیدم !

شکر خدا روز چهارم یه کمی تونستم با چشم چپم ببینم !

داستان کوتاه , داستان کوتاه روستایی فقیر

داستان کوتاه روستایی فقیر

دهاتی فقیری که از بی پولی و سختی زندگی جانش به لب رسیده بود، نزد ملای ده رفت و گفت: آخوند، فشار زندگی آنقدر مرا در بی پولی قرار داده که به فکر خودکشی افتاده ام. از روی زن و بچه هایم خجالت می کشم، زیرا قادر به تامین نان خالی برای آنان نیستم. با زن، شش فرزند بزرگ و کوچک، مادر و خواهرم در یک اتاق کوچک خراب زندگی می کنیم، که با هر نم باران آب به داخل آن چکه می کند. این اتاق آنقدر کوچک است که شب وقتی چسبیده به هم در آن می خوابیم، پای یکی دو نفرمان از جای خوابمان بیرون می ماند. دیگر ادامه این وضع برایم قابل تحمل نیست… پیش تو، که مقرب درگاه خدا هستی، آمده ام تا نزد او شفاعت کنی که گشایشی در وضع من و خانواده ام حاصل شود.آخوند پرسید:از مال دنیا چه داری؟

داستان کوتاه , داستان کوتاه روستایی فقیر

Continue reading