دانلود رمان زیبا و عاشقانه گناه عشق
دانلود رمان پر احساس و عاشقانه گناه عشق
نویسنده:زهرا اسدی
آقای خلیلی ، در حالی که از دفترش خارج می شد ، تحت تأثیر هوای گرمی که به چهره اش خورد ، چشمانش را کمی تنگ کرد و خطاب به چند تن از کارگران دستور داد :
-اون جعبه های خالی را در کامیون بار بزنید و محوطه را کاملاً نظافت کنید ، راستی مجتبی ، اون دو بار هندونه را روانه آبادان کردی ؟
…::برای دانلود رمان زیبا ی گناه عشق به ادامه مطلب بروید::..
…:::برای دانلود رمان زیبای گناه عشق بر روی لینک زیر کلیک کنید:::…
http://s5.picofile.com/file/8106299476/gonahe_eshgh_smslar_ir.pdf.html
بخشی از رمان:
آقای خلیلی ، در حالی که از دفترش خارج می شد ، تحت تأثیر هوای گرمی که به چهره اش خورد ، چشمانش را کمی تنگ کرد و خطاب به چند تن از کارگران دستور داد :
-اون جعبه های خالی را در کامیون بار بزنید و محوطه را کاملاً نظافت کنید ، راستی مجتبی ، اون دو بار هندونه را روانه آبادان کردی ؟
مجتبی همانطور که با دستمال چرک آلودش دانه های عرق را از پیشانی پاک میکرد
– خوب پس اینها رو هم زودتر جمع و جور کنید ، امروز هوا خیلی دم کرده ، به بچه ها بگو ، بعد از اتمام کار برن خونه ، در عوض شنبه نیم ساعت زودتر بیان . قراره از کازرون و شیراز ، چند کامیون انگور و انجیر و هلو برسه ، چون هوا گرمه ، باید زود اونها رو جابجا کنیم … ضمناً به جواد بگو ، شنبه عصر بیاد پیش من ، پولی رو که می خواست براش آماده کردم …
لبهای مجتبی به لبخند رضایتی از هم باز شد . برادرش مدتها بود که انتظار دریافت این وام را می کشید چون برای انجام مراسم عروسی به آن نیاز داشت .
-خدا عمرتون بده آقا … سایه شما از سر ما کم نشه .