اس ام اس سوزناک – پیامک سوزناک غمگین و فازبالا جدید , اس ام اس غمگین شاخ
اس ام اس سوزناک
پیامک سوزناک فاز بالا جدید
اس ام اس و نوشته های احساسی سوزناک
زنده ام نه ازجانی که مانده ، از استخوان های لجبازی که روی هم ایستاده اند !
::
سخته به جایی برسی که دیگه نه هیچ اومدنی آرومت کنه و نه هیچ رفتنی نابودت !
…::: بقیه اس ام اس های سوزناک غمگین فاز بالا ویژه مهر ۹۲ در ادامه مطلب :::…
چقدر سخته
گل آرزوهاتو تو باغ دیگری ببینی و هزار
بار خودتو بشکنی و اونوقت آروم زیر لب بگی
گل من
باغچهء نو مبارک
•
•
•
در تلاطم روزگار ناسازگار ، من دورتر از همیشه کنج زندگی جا مانده ام !
•
•
•
به خدا دل آلزایمر نمی گیرد ، بفهمید آدم ها !!!
•
•
•
زنده ام نه ازجانی که مانده ، از استخوان های لجبازی که روی هم ایستاده اند !
•
•
•
این روزها خیلی چیزها دست من نیست ؛ مثل دستهایت !
•
•
•
گاهی هم باید چشمها را بست تا او که نیست شاید بیاید در خواب !
•
•
•
آنجا نشسته ای و لبخند میزنی اما دستی تکان نمیدهی …
ای کاش آن قاب ، قاب پنجره بود !
•
•
•
تلخی قصه اونجاست که وقتی دلم سوخت ، دلش خنک شد !
•
•
•
می رسد روزی که بی من لحظه ها را سرکنی
می رسد روزی که مرگ عشق را باور کنی
می رسد روزی که شب ها در کنار عکس من
نامه های کهنه ام را مو به مو از بر کنی
•
•
•
چقدر سخته
تو خیالت ساعت ها باهاش حرف بزنی اما
وقتی دیدیش هیچ چیزی بجز سلام نتونی بگی
•
•
•
آرزو دارم شبی عاشق شوی
آرزو دارم بفهمی درد را
تلخی برخوردهای سرد را
•
•
•
گاهی اونقدر خسته میشویم که خستگیمون در نمیشه ، “درد” میشه !
•
•
•
زندگی نوشتن ندارد وقتی تمام روزهای خدا “من” دارد ولی “تو” ندارد …
•
•
•
بی تو هر کاری گریستن است حتی خندیدن …
•
•
•
سالهاست این ترازوی ۲کفه تعادل ندارد ، دست خالی و دل پر !
•
•
•
بگذشت در فراق تو شبهای بی شمار
هر شب درین امید که فردا ببینمت !
•
•
•
راحت بگم ، نیمه گم شده ی دیگری به اشتباه تمام من شده بود …
•
•
•
میدانی از کجای زنگی بیشتر خسته ام ؟
آنجایی که وسط خنده هام بغض میکنم …
•
•
•
بیچاره مترسک …
سرتاسر سال از مزرعه محافظت میکرد ولی با آغاز فصل سرما تنش هیزم کشاورز شد !
آری ، پاداش وفاداری جز این نیست !•
•
•
چقدر سخته
کسی رو که دوستش داری نتونی
بهش بگی که دوستش داری وچقدر
بده که کسی تورو دوست داشته باشه
و اینو نتونه بهت بگه
•
•
•
چقدر سخته
تو چشای کسی که تمام عشقت رو ازت دزدید وبجاش یه
زخم همیشگی رو قلبت هدیه داد زول بزنی و بجای اینکه
لبریز کنید و نفرت شی حس کنی که هنوز هم دوسش داری
•
•
•
میدانم دیگر برای من نیستی اما دلی که با تو باشد این حرفها را نمی فهمد …
•
•
•
دیریست اسیرم
اسیر انتظار
اسیر دلواپسی
اسیر هر آنچه مرا به یاد تو می اندازد …
•
•
•
به فالگیر بگو خط عمرِ من کف دست هایم نیست … رد پاهای او را نگاه کند !
•
•
•
روزها یکی پس از دیگری میگذرند و من هنوز منتظر فردا هستم تا تو بیایی !
•
•
•
فکر می کردم که برام یه رفیق و همدمی
تو کویر آرزو باران رحمتی
به گمونم آخر عاشقای عالمی
بذار راحتت کنم ، فکر می کردم آدمی!
•
•
•
ز کویت رفتم و الماس ِ طاقت بر شکستم
برو با یار ِ خود بنشین که من بارِ سفر بستم
که بعد ِ رفتنم جانا هزار افسوس خواهی خورد
فلانی یار خوبی بود و من ،قدرش ندانستم
•
•
•
ترسم از آن است که آنقدر پیر شوم که دندانی برای روی جگر گذاشتن نداشته باشم !
•
•
•
مطمئن باش هیچوقت فراموشت نکرده ام ؛ فقط دیگر ساکت شده ام ، همین …
•
•
•
غم انگیزترین جدایی اونی بود که :
نه کسی گفت “چـــرا ؟” و نه کسی فهمید “چـــــرا ؟”
•
•
•
خیالت خیال رفتن ندارد …
خودت چه ؟ قصد آمدن نداری ؟
•
•
•
چقدر سخته
وقتی که پشتت بهشه دونه های اشک گونه هاتو خیس کنه
اما مجبور بشی بخندی تا نفهمه که هنوز دوسش داری
•
•
•
تنها بی هوایی آدمی را خفه نمی کند ، گاهی هوایی شدن آرام آرام بدون روسیاهی خاموشت می کند !
•
•
•
تموم کوچه ها تاریکن اینجا
تموم آرزوها دست بادن
من از این آدمک ها ناامیدم
که چشمای منو به گریه دادن
•
•
•
نبودنت چه فصلی از سال است که هم روزها و هم شب ها اینقدر طولانی شده اند ؟؟؟
•
•
•
سخته به جایی برسی که دیگه نه هیچ اومدنی آرومت کنه و نه هیچ رفتنی نابودت !
•
•
•
سخت است فراموش کردن کسی که با او همه چیز و همه کس را فراموش میکردم !
•
•
•
چقدر سخته
دلت بخواد سرتو باز به دیواری تکیه بدی که
یبار زیر آوار غرورش همه وجودت له شده
•
•
•
سال نو میشه و زخمه من کهنه تر …
پس ای زخم ، کهنه تر شدنت مبارک !
•
•
•
میدانم که یک روز حوالی یک هرگز بزرگ به هم خواهیم رسید !
•
•
•
کمی بر من بتاب …
روزهای سردیست و دوست داشتنت دارد در من یخ میزند !
•
•
•
شعر گاهی می گریاندم اما کلمه ای نیست در جهان که بازم بدارد از گریستن !
•
•
•
گذشته ها گذشته … اما تلخ گذشته اونم برای من !!!
•
•
•
وقتی دلمو شکستی حس کردم بیشتر دوستت دارم
چون حالا دلم چندین تیکه داشت که هر کدوم جداگونه دوستت داشت
•
•
•
من همیشه از اول قصه های مادربزرگ می ترسیدم و آخر هم به واقعیت می پیوست …
یکی بود … یکی نبود !
•
•
•
سرگرمی ام شده گرفتنِ فال حافظ و من خسته از جواب های تکراری :
“غم تمام می شود”
“غصه نخور”
“مشکلات حل می شود ”
و …
دلم می گیرد ، چرا حافظ نمی داند بی او هیچ چیز تمامی ندارد جز این زندگی ؟!